!پدر Translated by rock3695

 

!پدر forums.animworld.net

 

!بابا اينجاس

 

...سان , سان من , سان خوشگلم

 

...سان خوشگلم

 

...!اون پسر...اون پسر...اون پسر

 

!همش به خاطر اونه

 

!اون پسر... سان بعد از ديدن اون پسر سايتامايي رفتاراش خيلي عوض شده

 

!کسي هست که بتونه کار اون بيشرفو بسازه؟

 

ها؟ تويي؟

 

...اگه تويي... اگه تويي

 

...ميچسيو ناگاسومي

 

Namo Amida Butsu! <---

يه اصطلاح ژاپني هاي بودايي : گاهي اوقات نيايش براي يک مرده کردارش را پاک و او را ميامرزد

 

 

با هر جوش و خروش امواج جزيره ستو

 

...ناگاسومي, جواني که نجات پيدا کرد فهميد

 

.که بايد از وظايف و مسئوليتهايش دست بکشد

 

لطفا بخنديد

 

.اين آغار يک عشق پاک است

 

جزيره ي ستو , تابستان

 

...و به طور اتفاقي وقت خداحافظي رسيد

 

هي , ناگاسومي ما فردا برميگرديم سايتاما

 

فردا؟ چرا اينقدر اتفاقي؟

 

شرکت پدرت ازش خواسته براي کارهاي اضطراري که پيش اومده سريعا برگرده

 

ولي ما الان تو تعطيلات تابستوني هستيم نه؟

 

واسه اينه که قرار ارسال وسايل ملقي شده

 

اونا هر کاري که بخوان ميکنن

 

کاريش نميشه کرد

 

واي ...من يه فقط يه حلقه ي کوچيک تو شرکتم

 

ناگاسومي , تو بايد يه کاره ي بزرگ و مهم تو شرکت بشي

 

اِاِ ...باشه... سعيم رو ميکنم

 

ناگاسومي

 

هان؟

 

خيلي بهتره که تو به سان-چان در اين مورد بگي

 

مشکلي نداري؟

 

...

 

...درسته

 

...اگه در اين مورد بهش نگم

 

آخه چطوري ميتونم اينو بهش بگم...؟

 

!ناگاسومي-سان

 

!ج-جانم؟

 

مشکلي پيش اومده؟

 

!نه نه , هيچي نيست

 

!ناگاسومي-سان , خيلي عجيب رفتار ميکني

 

بچه ها الان ديگه ميتونيم ببينيمش

 

!ماسا-سان

 

لطفا اونجا رو نگاه کنيد

 

جايي که ميريم , جزيره ي غير قابل سکونتيه

 

واييي , پس ميخوايم بريم اونجا حال کنيم؟

 

آره , ولي اين خيلي غير منتطرس

 

ها؟

 

...بابا , کسي که با ازدواجمون مخالفه

 

گذاشته که ما تنها با هم بيام و تو اين جزيره تفريح کنيم

 

اون حتي يه لنج هم برامون گرفته تا بيارمون اينجا

 

راستي , يخورده عجيب نيست؟

 

درسته , اين يعني پدر بانو سان رابطه ي بين شما رو کاملا درک کرده

 

ها؟

 

Note: ماکي به ژاپني يعني مارپيچي

 

...اميدوارم مزاحم شما دوتا نباشم

 

لطفا اينو نگو

 

بيا با هم تفريح کنيم

 

!وايي , باشه خيلي خوشحالم

 

اين عالي نيست,ماکي-چان؟

 

تو خيلي زود با ناگاسومي-سان جور شدي

 

درسته

 

دوست سان-چان , ماکيه صدف حلزوني

 

بزار ببينم يعني ميشه يه موجود دريايي اينجوري باشه؟

 

چي شده ماکي-چان؟

 

ناگاسومي-سان داره منو نيگاه ميکنه

 

!خجالت ميکشم

 

ماکي-چان , تو واقعا زود خجالت زده ميشي

 

...پس , يعني باباي سان-چان رابطه ي واقعي بين ما دوتا رو درک کرده

 

!خيلي مطمعني , شپشِ دريايي

 

!ها؟ فکر کنم يه چيري شنيدم

!دارم مياُفتم! دارم مياُفتم

 

 

خيلي خوب , بعد از ظهر ميام تا ببرمتون

 

مرسي ماسا-سان

 

باشه

 

ناگاسومي-سان

 

ها؟ جانم؟

 

!لطفا مراقب خودت باش

 

ها؟

 

ناگاسومي-سان , بريم

 

!ها؟ اِاِ ...صبر کن

 

!واي , هيچ جاي پايي اينجا نيست

 

کل جزيره در اختيار ماست

 

!حالا من ميتونم با تمام قلبم حال کنم , بدون اينکه زندگيم در خطر باشه

 

چشم انداز اينجا قشنگ نيست ؟ ناگاسومي-سان؟

 

!اصلا اينجا بهشته

 

!داغه !داغه !داغه

 

خوبي , ماکي-چان؟

 

م-مرسي

 

ناگاسومي-سان , من اثاث رو ميبرم تو سايه

 

باشه

 

پس , ماکي-چان منو محکم بچسب تا نسوزي

 

!اينقدر خودموني به من دست نزن , شپش دريايي

 

جانم؟؟

 

ماکي,از *آناتا* لغتي که توسط دخترها در زبان ژاپني استفاده ميشه واسه مخفي کردن حالات خشنش استفاده ميکنه

نفله , فکر کردي اگه آب به من بخوره اتفاقي ميافته؟

 

 

but uses Washi, a personal pronoun typically used by the elderly to refer to herself in her aggressive mode.

!من يه موجود دريايي ام

 

 

نمي خواد بگي : "خوبي ماکي-چان"؟

 

!هُي شپش دريايي , خوب گوشاتو باز کن

 

من يکي از محافظاي جزيره ي ستو ام

 

!اسم من حتي بچهاي در حال گريه ام ساکت ميکنه

 

!ماکي صدف حلزوني

 

ماکي... يه قاتله؟

 

گوش کن شپش دريايي! , تو فقط يه شپش رقت انگيزي

 

...من واسه مدت زيادي از نزديک شدن حشره هاي مثل تو به بانو جلوگيري کردم

 

!چه برسه به يه شپش دريايي مثل تو

 

خانواده ي من از چندين نسل پيش به خانواده ي بانو سان خدمت کردند

 

!واسه اينه که بانو سان با من مثل دوستش رفتار ميکنه

 

و واسه همينم من اينقدر بانو رو دوست دارم

 

...ولي حالا که بانو ...کسي مثل تو رو دوست داره

 

!عمرا بانو رو دست کسي مثل تو بسپارم

!الان قيمه قيمه ميشم

 

 

!ناگاسومي-سان , ماکي-چان , بياين بريم شنا

 

!باشه , بانو سان

 

!چقدر سريع رفتارش عوض شد

 

!تازه , کي از دستم اومد پايين؟

 

...عالي ميشه اگه بتوني از اين جزيره زنده بري بيرون

 

!ناگاسومي-سان

 

بانو سان شما ميخواين شنا کنيد؟

 

!ناگاسومي-سان

 

ها؟

 

ناگاسومي-سان تو هم بايد عجله کني و لباساتو عوض کني

 

ب-باشه

 

واييي , سان-چان با لباس شنا

 

!اينقدر بد نيگاش نکن نفله ي هرزه

 

!لعنتي

 

!من کسي ام که تونستم از زير دست باباي سان-چان که قصد جونمو کرده بود سالم بيام بيرون

 

!لعنتي

 

چطور ميتونم ببازم؟

 

!اين کوتوله هيچي نيست

 

!وايييييي , يه مار

 

!سان-چان

 

هان؟

 

!بشين بابا مارمولک

 

!رگبار مايع

 

!برو به جهنم

 

...همه چي حله ,بانو سان , مار توسط ماکي نابود

 

ها؟؟

 

...سان-چان

 

م-ماره رفت؟

 

آره

 

...

 

!!يه مار ديگم اونجاست

!چرا؟

 

!چي؟ مار؟

 

 

ماکي-چان بازم مار هست؟

 

!آره هست

 

!!!يه گنده و سميشم هست

 

!ببين , دقيقا اينجاس

 

اون صدفه چي کار ميکنه؟

 

نمي توني ببيني شپش دريايي؟

 

اين صدف ميتونه هرچقدر که ميخواي آب شليک کنه

 

!با گلوله هاي فشرده شده و تقويت شده ي آب, بمير

 

ماکي-چان , داري به کجا شليک ميکني؟

 

...چيزه ...چون

 

...اون مار سمي سريع قايم شد واسه همين داشتم کورکورانه شليک ميکردم

 

مرسي که هميشه به موقع ميرسي ماکي-چان

 

وظيفمه

 

ناگاسومي-سان , چي کار ميکني؟

 

اِاِ... قايم شدم چون موقعيت خيلي آشفته و خطرناک شده بود ولي فکر کنم الان همه چي حله

 

جدي؟ خوب يه لطفي بهم ميکني

 

چي هست؟

 

!کرم ضد آفتاب

اگه زياد جلوي آفتاب وايسم پوستم قرمز ميشه

 

 

ميتوني پشتم رو کرم بمالي؟

 

م-م-مشکلي نداري؟

 

نه

 

...اگه کار نامربوطي با بانو سان انجام بدي

 

!اونوقته که قاطي کنم

 

!زندگيم در خطره

 

!اِ يه سفينه فضايي تو آسمونه

 

ها؟ چي؟ کجاس؟

 

چه غلطي ميکني؟

من که سفينه فضايي نميبينم, ناگاسومي-سان

 

 

!فکر کنم اشتباه کردم

 

هه هه , شرمنده

 

جدي؟

 

!صدف حلزوني لعنتي

 

سان-چان کسيه که منو نجات داده

 

حتي اگه کسي هم منو نبينه

 

من کار زشتي نميکنم

 

 

...!و-ولي... اين

 

!حمله ي جِت دژکوب

 

ناگاسومي-سان , چي شده؟

 

...هيچي نشد

 

!نتها چيزي که من ميبينم يه باغ پر از گله

 

هه , درسته

 

صدف من ميتونه از آب فشرده شده واسه پرواز کردن استفاده کنه

 

!هر کاري که کني بيفايده اس شپش دريايي

 

!لعنت به تو , من چطور ميتونم توسط کوتوله اي مثل تو تحقير بشم

 

ها؟ اين چجور بازيه؟

 

!آزاد کردن يه همچين انرژيي

 

نفله , تا اين حد مشتاقي که به بدن بانو سان دست بزني؟

 

!چي؟

!هرزه

 

 

!حيوون

 

!واسه همين از مردا متنفرم

 

بيا

 

...من فهميدم که کاملا هم بي انگيزه نبودم

 

تو براش کرم بمال

 

شپش دريايي

 

بايد از همون اول اين کارو ميکردي

 

...من پشت بانو سانو کرم ميمالم

 

ماکي-چان حالت خوبه؟

 

ل-لطفا بسپارش به من

 

...يجورايي نميشه ها

 

!اينجا رو نيگاه نکن , هرزه

 

باشه باشه

 

ماکي-چان زياد به خودت فشار نيار

 

من تازه شروع کردم

 

...ل-لزم نيست اونجارم بمالي

 

اينجا؟ يا اينجا؟

 

...م-ماکي-چان

چطوره؟

 

 

حال ميده؟ حال ميده؟

قلقلکم مياد , ماکي-چان

 

 

اينجا؟ من که هنوز نمالوندم

 

 

!اونجارو نمال

خجالت نکش

 

 

فقط بگو چجوري دوست داري

 

 

!ماکي-چان خيلي بدي

 

 

!ناگاسومي-سان , زود باش

 

باشه , الان ميام

 

دارم چي کار ميکنم؟

 

من بايد فردا برگردم

 

...بايد اينو بهش بگم

 

سان-چان پاهات به حالت اصلي تبديل شدن

 

من هنوز نميتونم حالت انسانيمو وقتي خيس ميشم حفظ کنم

 

هنوز؟

 

ميگن وقتي بزرگ شي ميتوني اين کارو بکني

 

ها؟ بزرگ شدي؟ مثلا تو چه سني؟

 

نميدونم , 18 يا شايدم 20

 

آهان , پس اينجوريه

 

احتمالا

 

اِ , ماکي-چان

 

صدفت ميتونه رو آب شناور بمونه؟

 

ميتونه راحت شناور ويا غرق بشه

 

...چقدر ضايعس

 

!بانو سان , يه هيولاي خليجي از دهنه اومد

ها؟ کجا؟کجا؟

 

 

هيولاي خليجي ؟ کجا؟کجا؟

 

 

اونا حتي تو جزيره ي ستو ام ميان؟

 

...هي ماکي-چان , من که نميبينمش

 

ماکي-چان؟

 

ناگاسومي صدف منو مسخره کرد

 

و-واقعا؟

 

اما من فکر نکنم که ناگاسومي-سان منظور بدي داشته

 

...درسته

 

...شوهر بانو سان هيچ وقت همچين حرفي نميزنه

 

فکر کنم که تقصير منه زيادي احساسي شدم

 

!چه کار کثيفي... لعنتي

 

!آها , درسته

 

بانو سان , من ميخوام تپه هاي مرجانيو ببينم

 

تپه هاي مرجاني به جزيره ي ستو نزديکن , دلم ميخواد اونا رو به ناگاسومي-سان نشون بدم

 

باشه بريم

 

قبوله؟ ناگاسومي-سان؟

 

ب-باشه

 

واييي , چه تپه هاي مرجانيه قشنگي

 

!ب-بخشيد

 

!يادم نبود که انسان ها در مقابل فشار آب ضعيف اند

 

!همش تقصير منه

 

...ماکي-چان

 

!اما من نميفهمم

 

...زندگي با يه انساني که حتي تو آبم نميتونه بياد

 

واقعا خيلي غم انگيزه

 

به خاطر هر دوي شما

 

...فکر نکنم که شما دوتا به هم بخوريد

 

!ببخشيد زياد حرف زدم

 

من از ناگاسومي-سان مراقبت ميکنم

 

بانو سان , لطفا از حوله هاي اونجا گذاشتيم واسه خشک کردن پاهاتون اشتفاده کنيد

 

با اين پاها رو خشکي هيچ کاري نميتونين بکنين

 

ب-باشه , پس ناگاسومي-سان رو به تو ميسپارم

 

!چشم

 

اينم جزء نقشت بود؟

 

پس بيدار شدي؟

 

بانو عصباني ميشه اگه بفهمه که با شيوه هاي معمولي کارتو ساختم

 

واسه همينم رئيس نتونست کاري باهات بکنه

 

!اون که ميخواست يه ضرب کارمو بسازه

 

واسه همين اول بايد کاري کنم تا بانو نسبت به تو بدگمان شه

 

!و بعد کاري کنم که تشخيص بده زندگي با انساني مثل تو چقدر سخته

 

...به زودي , در اثر يه تصادف

 

!سَقت ميشي

 

!واسه همين , بانو سان ديگه ناراحت نميشه و ديگه بيخيالت ميشه

 

!پس منو اوردين تو اين جزيره تا کسي متوجه کارتون نشه؟

 

...اگه موجوداي تو خشکي راز موجوداي تو آب رو بفهمن

 

!يکيشون بايد نابود شه

 

اين يه قانون از دوران باستانه

 

...با اينکه اون اين قانونو ميدونست

 

...سان-چان بازم خواست که منو نجات بده

 

اگه سان-چان بگه بمير ميميرم

 

!و اگه بگه زنده بمون زنده ميمونم و مهم نيست چه اتفاقايي مي افته

 

!!نشون دادن روحيه ي مردونگي... واسه کسي که نجاتش داده

 

!اَه ه , خفه خون

 

!اگه تو بميري بانو ازاده

 

!بمير

 

...بانو سان

 

من همه حرفاتونو نشنيدم ولي به چيزايي در مورد مردن تو يه تصادف فهميدم

 

...ب-بانو سان

 

!همچين کاري نکن

 

انجام همچين کاري... فقط مايه ي ننگ پري دريايي ها ي جزيره ي ستوِ

 

...بانو سان

 

...!ماکي-چان , التماست ميکنم

 

بانو سان , چرا گريه ميکنيد؟

 

بانو سان اگه از دستم عصباني شدي پس حسابي عصباني شو

 

ماکي-چان تو داري اين کارو واسه من ميکني درسته؟

 

...بانو سان

 

متاسفم ,متاسفم, بانو سان

متاسفم , شپش دريايي

 

 

ميخواي معذرت بخواي يا دعو راه بندازي؟

 

!بانو سان

 

خوب , با اين قضيه ماکي-چان ديگه دنبالم نمياد

 

ميبينم ناگاسومي-سان حالش خوبه

 

پس يه موقعه هاي هم ماکي صدف حلزوني شکست ميخوره

 

چششش , من فقط يه ذره شل گرفتم

 

شپش دريايي , اين بار بايد از بانو متشکر باشي

 

راستي , سان-چان

 

چيه؟

 

چيزي هست که بايد بهت بگم

 

همون چيزي که از صبح بهش فکر ميکردي؟

 

پس متوجهش شدي؟

 

من... فردا بايد به سايتاما برگردم

 

تو تعطيلات زمستوني بر... نه! حتما تو تعطيلات هاليدِي برميگردم

 

پس لطفا منتظرم باش

 

فکر نکنم با عشق از راه دور مشکلي داشته باشي

 

...عمرا داشته باشي

 

...ناگاسومي-سان

 

ها؟

 

پس تو داشتي به اين فکر ميکردي؟

 

...خوب , آره

 

هنوز نشنيدي؟

 

من قراره بيام خونه ي شما و با تو بمونم

 

بله؟

 

!چيييييييييي؟

 

!چه خبر شده؟

 

من قرارِ زن ناگاسومي-سان باشم

 

!من وسط راه تسليم نميشم , که اين خلاف شاءن پري دريايي ها ي جزيره ي ستوِ

 

...راه بي پايان روحيه ي سلحشوري (仁侠, Chivalrous Spirit)

 

!براي پريهاي دريايي (人魚, Mermaid)

 

من هنوز بي تجربه ام,پس لطفا مراقب من باش

 

!و-ولي ما هنوز بچه هاي مدرسه ايم

 

!و انتقال تو ام به مدرسه خيلي دردسر داره

 

!در ضمن اين گل برگاي لعنتي هي از کدوم گوري ميريزن؟

 

چ-چ-چ-چه اتفاقي داره ميافته؟

 

رئيس , حقيقت داره؟

 

رئيس

 

...سان , سان گفت که زنشه و ميخواد باهاش به سايتاما بره

 

پس واسه همينه که رفتار شما از ديروز عوض شده

 

!ساکت

 

!بله رئيس , ببخشيد

 

!اگه ايجوريه به خودم بمب ميبندم و خودمو اون شپش دريايي رو به برگاي ساکورا تبديل ميکنم

 

ها؟

 

چيزه قرمزي بيرون اومده؟

 

!!ا-اشکاي خون آلود؟؟

 

!چه ترس عميقي ... هيچ وقت همچين چيزي نديده بودم

 

!اين چيزيه که خود سان تصميم گرفته

 

!چون اين چيزيه که خود سان تصميم گرفته ...من فقط ميتونم بشينمو نيگا کنم

 

!اگه اين چيزيه که رئيس ميگه !اين چيزيه که خود سان تصميم گرفته !پس منم ميشينمو نيگا ميکنم

 

!درسته

 

!ما فقط ميتونيم اونو نگاه کنيم

 

خوب , اميدوارم دوباره ببينمتون

 

مراقب خودتون باشيد

 

...سان-چان... داره خانوادش , دوستاش و شهرشو ترک ميکنه

 

...فکر نکنم راحت باشه

 

...اون داره به خاطر من اين کارارو انجام ميده

 

...ولي الان , همه چي به نظر عجيب مياد

 

...تو تعطيلات تابستوني ,رفتم خونه ي مامان بزرگم

 

...و با يه دختر زيبا دارم برميگردم

 

...ولي , اتفاقاي بزرگي ام افتاد

 

...که به ماسا-سان

 

!اولين بوسمو دادم

 

!و مهمتر از همه از شّر اون دوتا راحت شدم

 

!درسته , درسته , ديگه کسي مزاحمم نميشه

 

...زندگي جديدم با سان-چان تو سايتاما منتظرمه

 

...تنها کاري که ...تنها کاري که ميتونم بکنم

 

!تنها کاري که ميتونم بکنم اينکه فقط نگاه کنم

 

ها؟ اون چي بود؟

 

ايواي , سان-چان چي داري ميگي؟

 

...ها؟ برا يه لحظه احساس کردم صداي بابامو در حال پرواز شنيدم

 

!واي سان من , چي ميگي تو؟ بيا هله هوله بخوريم

 

....هله هوله ها بايد تو اين کيف

 

چيه؟ نفله؟

 

تا حالا کسيو نديدي که چوب شور بخوره؟

 

omg!

 

ماکي-چان , تو چرا اينجايي؟

 

!منم ميخوام بيام سايتاما تا مراقب بانو سان باشم

 

...ها؟ چه غيرمنتظره

 

چي کار بايد بکنيم, ناگاسومي-سان؟

 

با اين , من ميچسيو ناگاسومي

 

!از زندگيه جديدم پرده برداري ميکنم

 

...حالا که فکر ميکنم چه اتفاقايي قراره برام بيفته

 

احساسِ... بدي بهم دست ميده

 

تنها کاري که ميتونم بکنم اينکه فقط نگاه کنم